محل تبلیغات شما
{{{ چرایی فرهنگ نخبه کشی در ایران }}}

// فلــک به مـــــردم نادان دهد زمــــام مـــــراد
// تو اهل دانش و فضلی، همین گناهت بس
(حافظ)

هدف از این نوشتار بررسی زندگی نخبگان کشورمان است که از فرهنگ تاریک جامعه خود رنج برده و مورد ناملایمات اجتماع آندوران قرار گرفته اند، باشد که اشتباهات گذشتگان خود را تکرار نکنیم و به اندیشمندان و فرزانگانمان احترام بگذاریم و بزرگان و صدراعظم ها و نخست وزیرانی همچون امیرکبیر و .! را در برابر غول استبداد حمایت کنیم. به راستی مردمی که تاریخ نمی دانند، سالخوردگانشان خردسالانند و لاجرم تاریخ را تکرار خواهند کرد. پس باید از درس های معلم بزرگ تاریخ، برای اصلاح فرهنگ جامعه خود استفاده ببریم. امید است که بفهمیم چرا مشعل علم در کشور ما به خاموشی رفت و نیز بتوانیم از بروز واکنش منفی به نخبگانمان جلوگیری کنیم. چرا که بقول استاد "حسن نراقی" در کتاب وزین "چرا درمانده ایم":
. امیرکبیر را فقط ناصرالدین شاه یا مهدعلیا و میرزاآقاخان وعوامل بیگانه نکشتند! اگر کسی در محکمه تاریخ به جرم کشتن امیر محاکمه شود، باید به همراهی ملت بزرگ و تاریخی و استبداد زدهٔ ایران محاکمه شود و نه بصورت انفرادی و چه آسان است که گناه یکهزار سال عقب افتاگی و کم کاری نیاکان خود را به گردن عرب و مغول و استبداد و استعمار بیندازیم!! .

و یا اینکه اوریانا فالانچی، رومه نگار برجسته ایتالیایی از "چرچیل" پرسید: شما چرا برای ایجاد یک دولت دست نشانده و استعماری تا آنسوی اقیانوس اطلس می روید و دولت هندشرقی را بوجود می آورید اما هرچه می کنید، نمی توانید اینرا در بیخ گوشتان یعنی در "ایرلند" که سال هاست با شما در جنگ و ستیز است، انجام دهید؟!! چرچیل پاسخ داد: برای انجام اینکار به دو ابزار مهم احتیاج داریم که آن دو ابراز را در ایرلند در اختیار نداریم!!. "فالاچی" می پرسد آن دو ابراز چیست؟ چرچیل پاسخ داد:
《اکثریت نادان و اقلیت خائن》
و این چرچیل همان است که با استفاده از همین دو ابزار، بزرگترین ضربه را به روح مردمسالاری و مشروطه و استقلال کشور ما زد.

یا اینکه مهرداد بهار، فرزند ملک الشعراء بهار خاطره ای از پدرش میگوید که شبی محفلی انتخاباتی و مملو از جمعیت بود و پدرم دربارهٔ اخلاقیات سخنرانی می کرد. وی دلیل سقوط امپراتوری روم را می گفت که دروغ و ی، بدترین دشمنان یک کشور است و ما باید ،، وقتی سخنرانی تمام شد و کف زدن ها مدتی بطول انجامید، من دیدم که پدرم چقدر از تاثیر گفتارش بر مردم راضی بود و آن غروری که از رضایت خاطر دست می دهد، در چهره اش نمایان بود. از مجلس خارج شدیم و به رختکن رفتیم تا پالتو و چترش را بردارد. با تعجب دیدیم که پالتو و چترش را ربوده اند! ناگهان دیدم که پدرم همه آن رضایت مندی که در چهره اش بود، فرو برد و گفت: 
《این ملت درست شدنی نیست!》
من هنوز انعکاس این سخن پدر را که از دل وی برخواسته بود و در آن سرمای سوک زمستان هم بی تاثیر نبود، از یاد نبرده ام.
(گزیده اشعار ملک الشعراء بهار، مروارید، چاپ۱۳۸۰، ص۱۳)

جالب اینجاست که شاعران و اندیشمندان ما نیز در طی قرون و اعصار به این مهم اشاره ها کرده اند. اما کو گوش شنوا!!

// شود خوار، هر کس که هست ارجمند
// فـــــرومــــایه را، بخـــت گـــردد بلنـــــد
(فردوسی)

// زمــــانه، کــــــج رَوِشــان را برکــــشد "بیدل"
// هرآنکه راست بود، خار چشم افلاک است
(بیدل)

// هنر نمی خرد ایام و غیر از اینم نیست
// کجا روم به تجارت، بدین کساد متاع
(حافظ)

نگارش:سجادی

7 آبان روز فتح بابل توسط کوروش بزرگ شاهنشاه ایران، شهریار آزادگی و فرمانروای مهر

پیام ایلوند گرامی قهرمان رمزدان گاهیوند

کوچ اقوام و ملت های شکست خورده توسط پادشاهان ایران به نجد ایران

فرهنگ ,چرچیل ,استبداد ,کشور ,تاریخ ,نمی ,است که ,که از ,بود و ,یا اینکه ,که پدرم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها